معنی جرم بیتن - جستجوی لغت در جدول جو
جرم بیتن
کثیف شدن، جرم گرفتن
ادامه...
کثیف شدن، جرم گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رجه بیتن
نشان و رد چیزی را یافتن
ادامه...
نشان و رد چیزی را یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کر بیتن
خرمن کوبیدن
ادامه...
خرمن کوبیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بیتن
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
ادامه...
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
رج بیتن
هدف گیری درست
ادامه...
هدف گیری درست
فرهنگ گویش مازندرانی
جا بیتن
برای کسی جا در نظر گرفتن، جا شدن
ادامه...
برای کسی جا در نظر گرفتن، جا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
هرک بیتن
شانه کردن و باز کردن موی درهم شده
ادامه...
شانه کردن و باز کردن موی درهم شده
فرهنگ گویش مازندرانی
شره بیتن
بالیدن
ادامه...
بالیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سهم بیتن
دچار وحشت شدن
ادامه...
دچار وحشت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رم بییتن
ترسیدن، به واسطه ی ترس از جایی جستن
ادامه...
ترسیدن، به واسطه ی ترس از جایی جستن
فرهنگ گویش مازندرانی
خام بیتن
پوست حیوان را کندن
ادامه...
پوست حیوان را کندن
فرهنگ گویش مازندرانی
جره بیتن
جمع شدن سرشاخه ها در نهر و جوی آب، دعوای سگ ها
ادامه...
جمع شدن سرشاخه ها در نهر و جوی آب، دعوای سگ ها
فرهنگ گویش مازندرانی
چوم بیتن
در نقطه ای ایستادن و انتظار طولانی کشیدن، خسته شدن
ادامه...
در نقطه ای ایستادن و انتظار طولانی کشیدن، خسته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخ بیتن
چرخیدن، گشتن
ادامه...
چرخیدن، گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جان بیتن
حان ستاندن، توان و قدرت به دست آوردن
ادامه...
حان ستاندن، توان و قدرت به دست آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جغه بیتن
جنگ حیوانات گربه سان با هم، سرشاخ شدن، درگیری حیوانات
ادامه...
جنگ حیوانات گربه سان با هم، سرشاخ شدن، درگیری حیوانات
فرهنگ گویش مازندرانی
جفت بیتن
فنی در کشتی محلی همانند فن درخت کن در کشتی آزاد، زن گرفتن
ادامه...
فنی در کشتی محلی همانند فن درخت کن در کشتی آزاد، زن گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جرد هیتن
پاره شدن پارچه، از کوره در رفتن ناگهانی
ادامه...
پاره شدن پارچه، از کوره در رفتن ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
تکم بیتن
تکان خوردن
ادامه...
تکان خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرک بیتن
کنایه از: ناز کشیدن، کسی را تحمل نمودن
ادامه...
کنایه از: ناز کشیدن، کسی را تحمل نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
جرد بیتن
پاره شدن
ادامه...
پاره شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ور بیتن
از کسی جانب داری کردن، اصابت کردن، به مقصود رسیدن
ادامه...
از کسی جانب داری کردن، اصابت کردن، به مقصود رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی